اواسط دی‌ماه ۹۸ هنوز بوی تأیید و تکذیب ورود کرونا به ایران بود که جان‌برکف گرفتند و بر عهدی که جهت حفاظت از جان مردم بدون توجه به رنگ، کیش و قومشان داشتند پایبند ماندند و برای این تعهدشان از جان و ما و خانواده گذشتند.

 

آنها ماندند، سوختند و ساختند تا خانواده‌های کمتری داغدار عزیزانشان باشند، با حداقل‌ها پای به میدان  گذاشتند و در جبهه مبارزه با کرونا جان دادند اما زیر تعهد نزدند. اوایل امیدها بیشتر بود، رعایت پروتکل‌ها به جهت  حساسیت جهانی در سطح بالایی بود اما به‌مرور مردم از رعایت پروتکل‌ها خسته شدند و وقتی در دنیا واکسن کرونا کشف  شد انتظار می‌رفت که واکسن هر چه زودتر به ایران هم وارد شده و با واکسیناسیون عمومی مدافعان سلامت به روند عادی  قبل از کرونا برگردند اما این رؤیا محقق نشد.

به‌مرور مردم میزان توجه به پروتکل‌ها را کاهش و کم‌رنگ کردند و فریادهای مدافعان سلامت در گلویشان خشک شد و  امروز در برخی از شهرها و استان‌ها میزان رعایت پروتکل‌ها به کمتر از ۴۰ درصد رسیده است و این کار را سخت تر و دشوارتر  کرده است. بیمارستان‌ها بعضاً با چندبرابر ظرفیت‌ها کار می‌کنند و مدافعان سلامت مجبور هستند بیشتر از راندمان ممکن  کار کنند تا مراجع با کمترین آسیب مواجه شده و امید بیشتری به درمان و بهبودی داشته باشد.

نفس‌هایشان این روزها بیشتر در سینه حبس می‌شود، هرچقدر داد می‌زنند که تجمع نداشته باشید، فاصله اجتماعی را  رعایت کنید اما آنچه البته به جایی نرسد فریاد مدافعان است.

و البته بعد از گرفتار شدن مردم بازهم این مدافعان سلامت هستند که باید داد و فریادهای بیماران و همراهان آنها را به جان بخرند که چرا امکانات کم است، چرا ظرفیت پر است، چرا داروها کمتر پیدا می‌شود، چه‌کار کنیم، از کجا کپسول اکسیژن تهیه کنیم، در کدام بخش یا بیمارستان یا نقاهتگاه تخت خالی پیدا کنیم؟ پرسش‌های که پاسخ‌هایشان از قبل مشخص بود اما تا وقتی گرفتار نشدند گوشی برای یافتن این پاسخ‌ها بدهکار نیست.

 

امیدها گشته ناامید

امروز اما مدافعان سلامت روزهای پر شر و شوری را پشت سر می‌گذارند، آنها از نظر روحی و روانی، آستانه تحملشان را رد  می‌کنند و اگر این روند ادامه داشته باشد حتی ممکن است از نظر روحی و روانی متلاشی شوند.

طبق اعلام وزارت بهداشت تنها در روز ۳۱ مردادماه ۳۶ هزار و ۴۱۹ بیمار جدید در سطح کشور شناسایی شده که ۵ هزار و ۷  نفر از آنها بستری جدید بوده و ۷ هزار و ۶۶۲ نفر هم در بخش مراقبت‌های ویژه بستری و متأسفانه تنها در این روز ۶۸۴  نفر  در سطح کشور بر اثر کرونا فوت کرده‌اند که با این رقم، کل تعداد جان‌باختگان در کشور به ۱۰۲ هزار و ۳۸ نفر رسیده و  تاکنون ۴ میلیون و ۶۷۷ هزار و ۱۱۴ نفر بیمار شناسایی شده که از این تعداد ۳ میلیون و ۹۳۲ هزار و ۷۴۲ نفر از  بهبودیافته‌اند.

واکسن‌های تزریق شده تا ۳۱ مردادماه ۲۲ میلیون و ۵۴۸ هزار و ۳۲۱ دز بوده که از این تعداد ۱۶ میلیون و ۷۱۷ هزار و ۶۸۱  واکسن تزریق شده دز اول و ۵ میلیون و ۸۳۰ هزار و ۶۴۰ واکسن تزریق شده دز دوم هستند که در سطح کشور تزریق شده‌اند.

«امیدها گشته ناامید. این شاید بهترین جمله‌ای است که می‌توان در وصل همکاران مدافع سلامت به زبان آورد زیرا هرچقدر ما بیشتر تلاش می‌کنیم، با عدم مراعات پروتکل‌ها کمتر نتیجه می‌گیریم بنابراین هر روز از عدم رعایت‌ها ناامید می‌شویم اما چاره‌ای نداریم جز خدمت به خلق خدا تا شاید بتوانیم جان انسانی را نجات داده و خانواده‌ای را از سیاه پوشی و تبعات دیگر آن نجات دهیم.» این‌ها را کی از پرستاران بیمارستان اما خمینی (ره) اردبیل به زبان می‌آورد.

«محمد» در گفت‌وگو با ایسنا، کنترل شدت شیوع ویروس را دارای سه ضلع می‌داند که مردم، مسئولان و مدافعان سلامت این سه ضلع را تشکیل می‌دهد و بر این باور است که تا زمانی که پیوند این سه ضلع گسستنی باشد هر لحظه احتمال شیوع پیک جدید وجود دارد.

این مدافع سلامت معتقد است که باید این سه ضلع در کنار هم، پیوند عمیقی داشته باشند، سیاست‌گذاران، تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان به فکر تهیه واکسن و واکسیناسیون عمومی باشند، مردم موارد مورد تاکید بهداشت جهانی را رعایت کنند و مدافعان سلامت باید بیش‌ازپیش جان‌فشانی کنند تا جان‌ها را نجات داده و لبخند را به خانواده‌ها هدیه دهند.

این پرستار اردبیل بر این باور است که در شرایط فعلی آینده مدافعان سلامت در هاله‌ای از ابهام است زیرا آنها نمی‌دانند چه سرنوشتی در انتظارشان هستند به همین دلیل حتی از ازدواج هم می‌گذرند چون خود را در یک جو معلقی تصور می‌کنند که هر لحظه ممکن است که جهت زندگی‌شان تغییر کرده و حتی حیات دنیوی را بدرود کنند یا اگر جرئت کرده و نیتی برای ازدواج داشته باشند و دل را به دریا بزنند به‌احتمال زیاد از طرف مقابلشان به دلیل شرایط شغلی‌شان جواب منفی می‌شوند، تجربه‌ای که چند نفر از پرستاران جوان در کارنامه سرنوشتشان درج شده است.

 

 

اجتناب از دیدار با خانواده‌ها و سیل فشار روانی

البته مدافعان سلامت تنها در محل کار درگیر نیستند بلکه مسری بودن ویروس کرونا و احتمال ناقل بودن مدافعان سلامت  همه ابعاد زندگی آنها را تحت تأثیر قرار داده است. از مسیر حرکت از محل منزل به سمت محل کار تا نحوه مواجهه با  اعضای  خانواده، از نحوه تأمین مایحتاج ضروری زندگی تا ارتباط با پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر و فرزندان.

«مدافعان سلامت باید مراقب همه‌کس و همه چیز باشند. بی‌گدار به آب نزنند، درست رفتار کنند، از همه اعضای خانواده  دوری کنند، در جامعه حضور پیدا نکنند، حتی موقع ورود به منزل باید در ورودی منزل لباسشان را تغییر دهند و هر روز باید  حداقل دو بار لباسشویی کنند تا لباس‌ها ضدعفونی شوند.» اینها را فاطمه پرستار بیمارستان امام رضا (ع) با بغل‌های  شکسته به زبان می‌آورد.

 

در حسرت آغوش گرفتن فرزند

او می‌گوید حتی زمانی که اعضای درجه یک خانواده نیاز روحی و روانی به حضور ما دارند، نمی‌توانیم در کنار آنها باشیم و این سخت‌ترین کار دنیا برای همه‌کسانی است که پیوند عاطفی با خانواده‌هایشان دارند و ما چاره‌ای جز دوری از آنها نداریم.

این مدافع سلامت ادامه می‌دهد: تنها یک مادر می‌تواند درک کند وقتی فرزند و جگرگوشه‌ات سخت بیمار است و تو نمی‌توانی به دلیل شغلت او را در آغوش بگیری و تسکین و آلامی بر دردهای او باشی و باید مادر سنگدلی باشی تا آسیبی به فرزندت نزنی وگرنه کدام فردی می‌تواند این صحنه‌ها را تصور کند و درکی از شرایط داشته باشد.

وی بر این باور است که تبعات کرونا سال‌ها سایه‌به‌سایه مدافعان سلامت حرکت خواهد کرد و آنها مجبور خواهند بود بسوزند و بسازند و کسی آنها را درک نخواهد کرد زیرا هیچ‌کس جز مدافعان سلامت از درک شرایط و دشواری‌های این قشر باخبر نیست و نمی‌دانند آنها ظاهراً و باطناً چه کشیدند و چه می‌کشند، مگر می‌توان خود را جای کسی گذاشت که فرزند یا پدر یا مادر یا خواهر یا برادر یا همسرش جلواش نفس‌های آخر را بکشد و تو باید نظاره‌گر جان دادن او در بستر بیماری کرونا باشد و هیچ کاری از دستت بر نیاید.

گاهی سنگر و خاکریز روی سنگ‌های سفید و آبی بیمارستان‌ها نقش بسته می‌شوند، در اینجا است که باید از تک‌تک افراد در هر سن و رنگ و قومی محافظت کرد تا به زندگی‌شان ادامه دهند، تا خانواده‌ای تا ابد گرفتار و داغدار نشود، تا امیدی ناامید نشود، تا زندگی به شرایط عادی برگردد، تا فرزندی بی‌پدر یا بی مادر نشود، تا پدر جگرگوشه‌اش را روبه‌قبله نبیند، تا مادری در سوگ عزیزی اشک‌ها نریزد.